در عرش بپاشند اگر بوی تنت را
ترسم بربایند ملائک بدنت را
میخانه بپیچندبر این ارض و سماوات
یک دم بگشایند کمی از دهنت را
برچشم سیاه تو اگر راه بیابند
ترکش ننمایند؛ بهشت عدنت را
در حلقه و سرحلقه شدی تا که دمادم
افزوده کنی دامنه ی انجمنت را
از روز ازل حک شده برپهنه ی سینه
برگنبد دوار صدای سخنت را
حالا علی و فاطمه یادت که می افتند
هر روز ببوسند شبیهت حسنت را