انجمن شاعران اهل بیت (علیهم السلام) شهرستان بابل

همیشه داس قفس بر قفای تکرار است

همیشه جسم دریده غذای کفتار است

همیشه عشق به سمتی عجیب می چرخد

همیشه توی سرم بوی سیب می چرخد

همیشه بین دو رود پر آبِ در گردش

صدای آیه ی " امن یجیب " می چرخد

همیشه جنگ میان دو نسل می افتد

 ولی خدای ، به دور غریب می چرخد

همیشه از طرفی تیغ تیز می آید

و سهم نیزه سر یک عزیز می آید

همیشه تیغ محبت ورید می خواهد

همیشه خالق خوبی شهید می خواهد

صدای حرکت اسبی به زوزه می پیجد

هوای آب به سودای کوزه می پیچد

هرار مست گرسنه نشسته در پی صید

هزاز تق تقِ دندان و پوزه می پیچد

و مرد تا خود زانو فتاده در ایثار

و بوسه های هزاران کمانکشِ خونخوار

ز سمت خونی میدان نوید پرپر شد

روایتِ خطِ نسلی سپید پرپر شد

و قلب ، مشک شکسته به میهمانی تیر

دو دست های دعای امید پرپر شد

نوشت : روز شهادت برای ما عید است

نوشت و در دل ایام عید پرپر شد

همان شروع تولد شهید بود و قضا

دوباره قرعه کشید و شهید پرپر شد

درخت سرو ، برای مثال جایز نیست

برای آن علمی که خمید ، پرپر شد!

و بیت داغ عروج تو استعاره ی خون

محیط سوره عشقت محیط ِ قاره ی خون

و جزء جزء تو اشعار پر کنایه ی شرم

و جزء جزء تو تسبیح استعاره ی خون

تلاوت بدنت را ورق ورق باید !

چو آسمان تنت غرق در ستاره ی خون

 

۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۲۹
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

این دل عجیب تنگ تو مولاست یاحسین
تادر حریم امن تو اقاست یا حسین
حتما غلام در گه تان شاه می شود
عبد تو پادشاه دو دنیاست یا حسین
گاهی عطش بهانه ی خوبی برای ماست
اصلا تمام روضه همین جاست یا حسین
مردن به پای بیرق تو افتخار ماست
دل در زمام حضرت سقاست یا حسین
اقا برایت این غزلم رنگ خون شده
وقتی سرت به نیزه اعداست یا حسین
در انتظار منتقمت پیر می شوم
دل فرش راه مهدی زهراست یا حسین

 

۴ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۰۷
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

سلام دوستان

جلسات انجمن شاعران اهل بیت (علیه السلام) بابل

از فروردین سال 1393 ، روزهای سه شنبه در محل سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان بابل برگزار می شود.

شروع برنامه ساعت 16 (4 بعدازظهر ).

منتظر حضور شاعران و دوستداران شعر اهل بیت (علیه السلام) هستیم.

یا علی .

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۳۳
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

شکسته ای قفست را و میل پر داری

کبوترم به کجا پای در سفر داری

دو ماه و نیم تمام است که نمی خوابی

و هی نگاه پر از درد را به در داری

شبیه تابش خورشید در پس ابری

که زیر چادر خاکی به من نظر داری

غرور من به دو زانو نشسته بر سر خاک

برای هر قدمی که به آه برداری

تمام پیکرت از درد پر شود وقتی

که قصد چرخش دستاس را به سر داری

"قرار بود که یک گل به باغ اضافه شود"

نشد، فدای سرت همچنان پسر داری

قسم به جان حسین در شراره خواهم سوخت

اگر که چشم ز روی علی ت برداری

...

من و تو و بدنی پاره پاره و گودال

نگویمت که خودت بیشتر خبر داری

۲ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۲ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۵
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

بر فراز خیزران سر دیدنی است  
هر چه در اوج است بهتر دیدنی است

آن سه شعبه تیر پست حرمله

بر گلوی ناز اصغر دیدنی است

هیچ کس را چشم بد دیدن نبود

بر زمین مرگ صنوبر دیدنی است

لحظه های تلخ بی بابا شدن

ناله جانسوز دختر دیدنی است

در میان طرحی از فریاد و خون

لاله های سرخ پرپر دیدنی است

آیه ها را نیز از سر بشنوید

نیزه او را گشت منبر!دیدنی است

قرن ها رفته است و باز آیینه

آه سرد و دیده ی تر دیدنی است!
 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۴۱
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

در اتاق بدنش غنچه ی بی تاب شده

مثل یک عکس که با میخ درش قاب شده

تق تق پای کسی بر سر مسمار در است

به گمانم که به لالای همان خواب شده

یک گل یاس که با غنچه در آتش می سوخت

مثل یک شمع که در شعله ی خود آب شده

به کدامین گنه آتش زده اندش شاید

جرمش این بود که مهریه ی او آب شده

آسمان در حق شب شدو بر صفحه ی آن

محسن وفاطمه چون اختر و مهتاب شده

از همان لحظه که مسمار به جانش افتاد

چیدن غنچه ی شش ماهه کمی باب شده

فاطمه کو که ببیند گل شش ماه رباب

روی دستان پدر بوده وسیراب شده

مرقد محسن او در بدنش بود ولی

قبر شش ماهه علی، سینه ی ارباب شده
 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۹
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

یوسف شهر شده محو تماشای شما

دوک نخ ریخته عالم به قدمهای شما 

تو مجزا ز جهانی و حکومت داری

من گدا هستم و آواره ی دنیای شما 

ارزش زندگی روی زمین از این است

چون خودش را زده چندی به کف پای شما

جوهر و کاغذ من رو به تمامی اما

بر نیامد قلمم از پس املای شما 

حاتم طائی و کلِ کرمش چیزی نیست

تخت شاهی کریمانِ جهان جای شما 

وقت افطار و سر سفره ی تو فهمیدم

نرسد قند به شیرینی خرمای شما

                                                     

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۳۹
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

لحن بابا بود لحن گفت و گوی فاطمه
با محمد مو نمی زد خلق وخوی فاطمه
در عبادت،در اطاعت،در نجابت بی نظیر
آب می شوید خودش را در وضوی فاطمه
ماه، ماتِ هیبت خورشیدگونش می شود
می نشیند با خجالت روبروی فاطمه
مردم عالم همه در آرزوی جنت اند
جنت امّا بی گمان در آرزوی فاطمه!
اهل کوفه نیستیم وما غلام حیدریم
تا نیابد بغض راهی تا گلوی فاطمه...
شیعه ایم و دایمأ مستِ سبوی مرتضی
شیعه ایم و دایمأ مستِ سبوی فاطمه
می رسد از راه روزی قایم آل علی
کوچه ها میگیرد از نو باز بوی فاطمه
راهیِ میخانه ی عشقیم،
مقصد دور نیست:
کوچه ی احساس ـ نبش ِنور ـ کوی فاطمه

 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۵:۳۷
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

کسی شبیه تو اصلا در این حوالی نیست

و آسمان نگاهی پر از زلالی نیست

غروب کرد غزل با سکوت کبرایت

هنوز زمزمه اش روبه راه و عالی نیست

چگونه پر بگشایم به سوی فرداها

که شوق پر زدنم با شکسته بالی نیست؟

ورق بزن همه ی روزهای خیسم را

ببین عزیز! که جز دوریت ملالی نیست

طلوع کن که دل از انتظار لبریز است

نگو برای رسیدن دگر مجالی نیست

زمین و پنجره و کوچه هم یقین دارند

کسی شبیه تو اصلا در این حوالی نیست

 

 

۱ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۳
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل

با بازی بی تیله کنار آمده ام

پشت قفس و میله کنار آمده ام

پرواز به روحیات من ناساز است

با ماندن در پیله کنار آمده ام

 

 

۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۰۸
انجمن شاعران اهل بیت شهرستان بابل